خرید رمان عاشقانه ارزان در رمانطوری
خلاصه کتاب
نفس یه دختر خاص و عکاسه که به خاطر جرم داییش ، با مامور جوون و بسیار جدی پلیس برخورد می کنه..
عشقی بینشون به وجود میاد که به خاطر گذشته ی نفس... آقای پلیس اما قرار نیست اجازه بده ، نفسش..قطع کنه..
خلاصه کتاب
گاهی قسم می خوری به خاطر مردمت از جون مایه بزاری و گاهی توسط همین مردم قضاوت می شی . قضاوتی که درد داره و کمر خم می کنه از مردانی که داغ های زیادی تو سینه دارن به خاطر همین قسم ، قسمی که زندگی رو زیر و رو خواهد کرد و بی رحمانه به آخرین داشته هات چنگ خواهد زد .
این قصه ، قصه دو مرده که زندگیشون گره خورده به گروهی که خلاف هاشون رگ غیرت مردان شهر و شادابی جوونه های سرزمین رو هدف گرفته . دو مرد با دو دیدگاه متفاوت که گاهی مجبورن برای حفظ قسمشون از آخرین روزنه های امید دیگری بگذرن و پا رو تنها داشته هاشون بزارن .
مردانی که گاهی در خلوت می شکنن ، مردانگی رو . قسم هاشون و حرمت هایی که روزی براشون مانند اسم مادر مقدس بوده و کی می دونه سرنوشت براشون چی رقم زده و در جدال بین مردونگی و وفای به عهد کدوم سربلند بیرون میاد ...
خلاصه کتاب
چکامه، دختری از جنس درد، تنهایی ... متولد شجاعت به تاریخ سیاست. از تبارتوانستن و ترسی که دست پروردهی سیاست است.
آرشام ، شانه هایی پهن و سینهای ستبر... از جنس مردانگی و غیرت، مرد روزهای سخت و جنگیدن برای هدفی که از آنِ اوست.
تمنای گرگ ، روایتگر زندگی دختریست که با صلاحدید پدرش به جمعی ورود میکند که از آن خاطرهای جز ترس و نفرت ندارد. او مجبور به زندگی در بین آدمهاییست که صفتشان بیرحمیست و کارشان قاچاق...
اما در هیاهوی ترس و زندگی ؛ حادثهی عشق به تکثیر مینشیند؛ و او می ماند و مردی که با محبت بیگانهست و روحش پر است از حس انتقام ...
خلاصه کتاب
رایکا پسر مغرور و زیبا به عسل علاقه مند است.عسل دختری زیبا اما بی بند و بار است که فقط چشم به ثروت رایکا دارد. رزا ،منشی و مترجم شرکت رایکا ،به او علاقه مند میشود. در این میان مادر رایکا از او میخواهد که با رزا ازدواج کند….پایان خوش
خلاصه کتاب
هرمان پسری مبتلا به یک اختلال نادر... اختلالی خطرناک و ترسناک که خودش از این موضوع بیخبره... پسری بیبند و بار و به فکر عیاشی و پول در آوردن از راه خلاف و مردم گریز...
با قتل ناگهانی پدرش و شروع تلفنهای ناشناس و رو شدن حقایقی که درکی ازشون نداره تازه اون به هیولای درونش تبدیل میشه هیولای ترسناکی که نه تنها افراد دور و برش بلکه خودش هم نمیتونه کنترلش کنه...
که پویا و آوا رو درگیر پروندهای سخت...
و زندگی همراز رو دگرگون میکنه...
حالا این افراد چه ارتباطی بهم دارن؟؟