سرقتی از جنس عشق داستان دو خواهر دوقلو به نام‌های درسا و دلسا است که در اثر یک زلزله، پدر و مادرشان را از دست می‌دهند. این حادثه، نقطه شروع بدبیاری‌ها و ناخوشایندی‌هایی است که سرنوشت به آن‌ها تحمیل می‌کند. برای تأمین معاش خود، درسا و دلسا مجبور به ارتکاب سرقت می‌شوند. در شبی که آن‌ها نقشه سرقت از یک خانه مجلل را می‌کشند، با پای خود وارد دهان شیر می‌شوند. این سرقت تبدیل به یک موقعیت پیچیده می‌شود، زیرا دزد (درسا و دلسا) ناخواسته وارد دام پلیس می‌شوند. در این میان، پلیسی که از این فرصت پیش‌آمده بهره‌برداری می‌کند، داستان را به مسیری پرهیجان و دور از ذهن می‌برد. رمان سرقتی از جنس عشق داستانی پر از هیجان، اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی و عواطف عاشقانه است که خواننده را تا پایان با خود همراه می‌کند.  

پژواک یک آوین داستان دختری است که سال‌ها در آمریکا زندگی می‌کند. پس از مرگ پدرش، او به ایران بازمی‌گردد، تنها برای اینکه با حقیقتی تلخ مواجه شود: پدرش ورشکسته بوده و تمام دارایی‌شان از دست رفته است. حالا، دختر باید برای تأمین معاش خود کار کند، اما مسئله اینجاست که چه کسی به یک دختر نوزده‌ساله کار می‌دهد؟ این رمان با تلفیق طنز و پلیسی داستانی جذاب و در عین حال پر از چالش‌های زندگی را روایت می‌کند. پژواک یک آوین با پایان خوش خود نشان می‌دهد که هر اتفاقی در زندگی، حتی مشکلات و موانع، می‌تواند به شکلی مثبت و امیدوارکننده به پایان برسد.

دلهره داستان دو شخصیت با ویژگی‌های کاملاً متفاوت است: دختری سرشار از شیطنت و زندگی و پسری مؤمن، متعصب و سخت همچون سنگ. این تضادهای شدید در شخصیت‌ها باعث می‌شود که زندگی مشترکشان چالش‌های زیادی را به همراه داشته باشد. اما سوال اصلی این است که چگونه می‌توان با وجود این تفاوت‌ها، زندگی مشترک و سالمی ساخت؟ داستان دلهره روایتگر زندگی محمد و گلرخ است که در کنار هم با تمام تضادهایی که دارند، در تلاش‌اند تا زندگی خود را شکل دهند و مشکلات را پشت سر بگذارند.

آرامی که من باشم داستان دختری است که به دلیل اتفاقاتی تلخ، پدرش را از دست می‌دهد. پدر او خلافکار بوده و به دلیل اعمالش، زندگی‌اش به پایان می‌رسد. پس از این حادثه، دختر مجبور می‌شود با خانواده پلیسی که پدرش را به دار آویخته زندگی کند. این تغییر بزرگ در زندگی او، باعث می‌شود که مسیری جدید پیش‌روی‌اش قرار بگیرد. آرامی که من باشم داستانی است پر از چالش‌های روانی، احساسات پیچیده و تغییرات سرنوشت‌ساز.

رمان دختر رنگین کمونی داستان از زبان پسری به نام امیرطاها روایت می‌شود که برای عمل پیوند قلب مادرش به پول زیادی احتیاج دارد. از طرفی، به خاطر گذشته تلخ عزیزانش که درگیر باندهای مافیایی بودند، کینه‌ای عمیق نسبت به این باندها در دل دارد. این کینه و نیاز مالی باعث می‌شود که به آیلین برای انتقام گرفتن از دشمنانش کمک کند. در طول این مسیر، تفاوت‌های روحی آیلین و شخصیتی که از خود به نمایش می‌گذارد، امیرطاها را جذب خود می‌کند و به تدریج عاشق او می‌شود. این رمان تلفیقی از انتقام، عشق و درگیری‌های روانی شخصیت‌هاست که در قالب یک داستان پلیسی و عاشقانه به تصویر کشیده شده است.