رمان طوری – همه رمان های عاشقانه رو یکجا دانلود کن
دانلود رمان طنز، رمان پلیسی، رمان جنایی، رمان ترسناک، رمان تخیلی، رمان اجتماعی، رمان معمایی، رمان خارجی و…

خرید رمان

خرید رمان عاشقانه ارزان در رمانطوری

دانلود رمان اغیار به قلم هانی با لینک مستقیم
خلاصه کتاب
دانلود رمان اغیار... نازلی ۲۱ ساله با اندوهی از غم به مردی ده سال از خود بزرگتر پناه میبرد، به سید محمد علی که….
دانلود رمان سوگلی ارباب به قلم الهه مرگ با لینک مستقیم
خلاصه کتاب

دانلود رمان سوگلی ارباب...  بوسه‌‌ای رو گردنم زد، سرم رو عقب کشیدم و گفتم: – بهم دست نزن ارباب! من نمی‌خوام! نه شمارو نه این ازدواج کوفتی و مسخره رو!

دستش رو روی چونم گذاشت و آروم فشار داد… – تو غلط می‌کنی من رو نخوای پرنسس کوچولو! خواستم مخالفت کنم که…

دانلود رمان زاده نور به قلم الهه آتش با لینک مستقیم
خلاصه کتاب

دانلود رمان زاده نور... پدر خورشید ، کارگر کارخونه امیرعلی کیان آراست . اما طی یک حادثه ای ضرر چند میلیاردی به کارخونه می زنه . امیرعلی ادعای خسارت می کنه ، پدر خورشید قادر به پرداخت نیست و امیرعلی که مرد 33 ساله و متاهلی هست ، شرط می زاره ، پدر خورشید باید خسارت و پرداخت کنه و در صورت قادر نبودن در پرداخت خسارت ، یا باید به زندان بره و یا دختر 20 سالش و به عقدش در بیاره .

امیرعلی نشون می ده که مرد بول هوس و هوسبازیه که با وجود زن و زندگی بازهم چشمی به جسم باکره خورشید داره ، در صورتی که خورشید را با قصد و نیت دیگه ای به خونش کشونده و می خواد ….

دانلود رمان آسمان بی تو به قلم مریم خانی با لینک مستقیم
خلاصه کتاب
دانلود رمان آسمان بی تو... سپهر دکتر جوان و جذابی با کوله باری از تجربه و غصه ی مرموزی که تو چهره اش داره به اصرار دوستش سیاوش به ایران برمیگرده مرد مغرور و موفقی که صدای گیراش میتونست قلب هر دختری رو از جاش بکنه اما سرنوشت اینبار هم بازی جدیدی رو با اون شروع کرده بود…. با خیره شدن نگاهش در نگاه آشنایی……
دانلود رمان عشق همین حوالیست به قلم مینا منتظری با لینک مستقیم
خلاصه کتاب
دانلود رمان عشق همین حوالیست...  بهار و عليرضا همچنان رابطه ي خوبي با همديگه ندارن اما مثل دو تا همخونه كنار هم زندگي ميكنن و درواقع همديگرو تحمل ميكنن… بعد از سفرشون به مشهد،بهار بين ايميلاش،ميرسه به يه پيام ناشناس كه بعدا متوجه ميشه از سمت كيارش،عشق سابقش بوده… حالش خراب ميشه و با عليرضا دعوا ميكنه… عليرضا كه با كيارش در ارتباط بوده،بهش ميگه با اون قرار گذاشته و ميخواد با هم روبروشون كنه… اما روز قرار،بهار متوجه ميشه كيارش تو زندانه،به جرم قتل… باورش نميشه اما اسنادي كه عليرضا رو ميكنه،باعث ميشه به اين باور برسه كه كيارش واقعا قتلي انجام داده و الان هم توي زندانه… بهار كارش به بيمارستان ميكشه و…
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان طوری – همه رمان های عاشقانه رو یکجا دانلود کن " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.