خلاصه کتاب
رمان طنین یک فریاد داستان زندگی دختری به نام طنین است که پس از مرگ مادرش مجبور میشود با پدر و زنبابایش زندگی کند. زندگی او در این خانه، یک زندگی پر از درد، رنج و تحقیر است. طنین که از نخبگان کشور است، با وجود استعدادهایش، در محاصره سختگیریها و رفتارهای زنبابایش قرار میگیرد.
برای رهایی از این زندان خانگی و فرار از شرایط دشوار زندگی، تصمیم میگیرد با پسرعمو و گنده لات شهر، فریاد که از قضا متأهل است، ازدواج کند. این ازدواج، که ظاهراً راهی برای فرار از مشکلات زندگی است، تبدیل به نقطه عطفی در زندگی طنین میشود. اما او به زودی متوجه میشود که فریاد، که در ابتدا یک شخصیت خشن و ناآشنا به نظر میرسید، حقیقتی متفاوت دارد که داستان را به سمت یک تغییر معنادار هدایت میکند.