خلاصه کتاب
رمان یک فروردین داستان سیاوش، مردی سی و چند ساله و بزرگ شده در بهزیستی، را روایت میکند. سیاوش پلیسی معلق شده از کار و بوکسوری است که بعد از سالها تمرین و کسب مدالهای رنگارنگ، به دلیل مشکلات مالی مجبور به شرکت در مسابقات زیرزمینی میشود. در مقابل او، دخترکی به نام ترانه قرار میگیرد که به ظاهر هزار تفاوت با سیاوش دارد، اما در عمق وجودشان شباهتهای بسیاری پیدا میشود. این دو شخصیت با دنیای متفاوت خود، با هم روبرو میشوند و در جریان داستان ارتباطی خاص و پر از چالشهای اجتماعی و عاطفی شکل میگیرد.