دانلود رمان کوه مثل کوهیار… کوه مثل کوهیار، زلزله كوه را هم تكان داد… اما كوهيار را نه…. كوه تنها بود و فرو ريخت… اما كوهيار يارش را داشت… امانتى كه پدرش به دستش سپرده بود… امانتى كه ميان آوار جا مانده بود و بايد برايش كوه مى شد و شد… كوه بود… يار بود…. كوهيار بود… و براى يارش شد همه چي…
دانلود رمان پناهِ سیاوش… من سیاوش پاکزادم… برخاسته، از سختی های کوچک و بزرگی هستم، که سرنوشت در سر راه قرار داده بود… اما تصمیم گرفتم در برابر مشکلات صبور بمانم و زندگی کنم…
دانلود رمان که عشق آسان نمود اول… حکایت دختری شکننده و آرومه که گردونه روزگار چنان بر این دختر میتازه که به اشتباه تاوان بی آبرویی کسی دیگر رو ازش میگیرن و ناچار میشه با جنینی در شکم، بدنبال پدر بچه اش بره، پدری که خود نوعروسی در خونه داره…
دانلود رمان در جگر خاریست… قصه نفس، قصه یه مامان کوچولوئه، کوچولو به معنای واقعی… مادری که مصیبت می کشه و با درد هاش بزرگ میشه. درد هایی که مثل یک خار میمونن توی جگر. نه پایین میرن و نه میشه بالا آوردشون…
دانلود رمان در معبد سکوت تو رقصیدم… حکایت دختری شکننده و آرومه که گردونه روزگار چنان بر این دختر میتازه که به اشتباه تاوان بی آبرویی کسی دیگر رو ازش میگیرن و ناچار میشه با جنینی در شکم، بدنبال پدر بچه اش بره، پدری که خود نوعروسی در خونه داره…