اسم رمان: استاد غیرتی من
نویسنده: زهرا اسماعیلزاده
ژانر رمان: عاشقانه، هیجانی، استاد و دانشجویی
فرمت فایل: PDF
مناسب برای: گوشی موبایل، تبلت، لپتاپ، رایانههای شخصی، آیفون و آیپد
تارا دختری جوان است که در گذشتهای تلخ خانوادهاش را از دست داده. او با هزار امید وارد دانشگاه میشود تا آیندهاش را بسازد، اما آشنایی با استاد جدید، آرتان تُرکان، مسیر زندگیاش را برای همیشه تغییر میدهد.
یک مهمانی ساده، نقطه شروع یک ماجرای پرفراز و نشیب است؛ جایی که تارا برای اولین بار مجبور به انجام کاری میشود که تاکنون از آن پرهیز کرده بود. کاری که نه تنها تمام برنامههایش را بههم میریزد، بلکه سرنوشتش را به دست استادی میسپارد که غرور، غیرت و ابهت خاصی دارد.
رمان دل داستان مردی به نام راستین است که شبها پس از یک روز سخت کاری به خانه بازمیگردد. یک شب، درست زمانی که داشت به خانه میرسید، دختری جلوی ماشینش را میگیرد و از او تقاضای کمک میکند. دختر به راستین میگوید که از ازدواج اجباری که قرار است برای او انجام شود فرار کرده و نیاز به کمک دارد. راستین که ابتدا سردرگم است، پس از شنیدن توضیحات بیشتر از دختر، تصمیم میگیرد به او کمک کند. این آشنایی ساده به سرعت به یک داستان پیچیده و پر از چالشهای عاطفی و اجتماعی تبدیل میشود.
در حالی که راستین درگیر ماجرای دختر و ازدواج اجباری او میشود، خود نیز با مسائل شخصی و درگیریهای ذهنی و عاطفی مواجه میشود که نشان از کشمکشهای درونی او دارد. شخصیتهایی که در این رمان وارد میشوند، هر کدام نقشی مهم و حیاتی در پیشبرد داستان دارند و در نهایت این رمان به یک سفر احساسی و پیچیده تبدیل میشود.
رمان مرد قانون (جلد اول) نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، طنز
تعداد صفحات : ۱۱۲۸
خلاصه رمان : اون قدرتمند بود، بزرگ و رییس من بود، یک ترکیب کشنده! وقتی توی رزومه شغلیم دروغ نوشتم نمیدونستم خیلی قضیه مهمی باشه. قرار بود برای یک زن کار کنم، البته فقط فکر میکردم یه خانمه… اما جولیان مسترز قطعا یه مرد کامل بود… از اون نوع مردهایی که توی خواب میبینی. بچههاش شیطون بودن و من از پنجره جاسوسیش رو کردم و وقتی داشت کاری زشت و درعین حال دلفریب انجام می داد مچش رو گرفتم…
دانلود رمان پناهِ سیاوش… من سیاوش پاکزادم… برخاسته، از سختی های کوچک و بزرگی هستم، که سرنوشت در سر راه قرار داده بود… اما تصمیم گرفتم در برابر مشکلات صبور بمانم و زندگی کنم…
دانلود رمان سرآسیمگی… آشا دختریست که فریب می خورد. به امید داشتن پول و امکانات تبدیل به زنی تن فروش می شود. دختری که در باتلاق فساد می افتد. اما او غم ها و گذشته ای دارد که او را به اینجا کشانده. پای مردی در میان است که قلب دختر قصه ی ما را جریحه دار کرده. مردی که او مثل جانش می پرستید و خیانتش را دید. سرآسیمگی قصه ی دخترانیست که به کشورهای خلیج می روند.تجربه ها و جراحت هاو سختی هایشان را به تصویر کشیدم.