خلاصه کتاب
رمان قاتل سریالی جلد اول داستان یک قاتل است که با احساسات خود دست به قتل میزند. او قاتل قلبهای شکسته و تنها است، قاتل روح و روان و قاتل مهربانیهای بیمنت است. این قاتل تنها زندگی میکند و ممکن است خود را هم بکشد. او قاتل انسانهای بیگناه و عشقهای خدایی است و همچنان در مسیری پر از نفرت حرکت میکند. شاید نتواند همیشه زنده بماند، اما در این مسیر تلاش میکند تا طوری زندگی کند که وقتی دیگران به او فکر کردند، اشک بریزند یا حداقل بگویند: «خدایش بیامرزد!»
این رمان روایتگر داستان یک قاتل است که با احساسات خود قربانی میسازد، اما در دل او پشیمانی وجود دارد. در کنار این قاتل، دو پلیس مهربان هم حضور دارند، همانند دیگر پلیسهایی که شبها که ما میخوابیم بیدارند و پس از خدا مراقب ما هستند. این رمان از زاویه دید قاتل و پلیسها روایت میشود و داستانی جذاب از مرزهای انسانیت، جرم و احساسات را به تصویر میکشد.