خلاصه کتاب
نازنین سرمدی، تنها دختر ارتشبد بابک سرمدی، از کودکی زندگی سختی داشته است. دخالتهای بیجای برادر بزرگترش و طعنههای پدر، زندگی را برای او دشوار کرده بودند.
اما سرنوشت او را به مسیری عجیب و متفاوت میکشاند؛ او ناخواسته وارد یک ماجرای سفر در زمان میشود و به دنیای باستانی ایلام بازمیگردد. در آنجا، مجبور میشود با شاهزادهای به نام ریموش ازدواج کند.
اما حقیقت چیز دیگری است... آنچه او دیده و شنیده به ظاهر نیست و با رازهای عجیب و چالشهایی بزرگ مواجه میشود.