خلاصه کتاب
در زندگی معمولاً میگویند که حق انتخاب داریم، اما گاهی اوقات سرنوشت است که مسیر زندگی را تعیین میکند. ساغر، دختر سرهنگ حاتمی، از محدودیتهای زندگیاش که به واسطه شغل و موقعیت پدرش به او تحمیل شده، گلهمند است و همیشه به دنبال راهی برای فرار از این زندگی بوده است. زندگی او در ریتم خستهکنندهای پیش میرود تا اینکه به جرم قتل عمد دستگیر میشود.
رسوایی ناشی از این جرم به قدری بزرگ و غیرقابل جبران است که از همه بدتر، شهادت دوستان ساغر علیه او در دادگاه است. همه چیز به حدی واقعی به نظر میرسد که حتی خود ساغر نیز گاهی باور میکند که ارسلان ابرودی را واقعاً او کشته است.