خرید رمان عاشقانه ارزان در رمانطوری

💚رمان : #اجبار_اختیاری_اختیار_اجباری
🍀نویسنده: الناز Poaro 812
🍀ژانر : #عاشقانه #ازدواج_اجباری #انتقامی #اربابی
رمان اجبار اختیاری اختیار اجباری “زندگی اربابی همش درد داره ! همش ناراحتیه ! کاش یه آدم ساده بودم…کاش اختیارم دست خودم بود،نه اجبار…من به این زندگی پردرد محکومم! از زندگی پر آرامش محرومم…! من مجبورم اختیار کنم کسی را برای خودم و اختیار دارم مجبور کنم خودم رو به زندگی با او…

💚رمان : #داروغه
🍀نویسنده: #سحر_نصیری
🍀ژانر: #عاشقانه #هیجانی
امیر کــوردآدمی که توی زندگیش مرد بار اومده و همیشه حامی بوده! یه کورد مرد واقعی نه لاته و خشن، نه اوباش و نه حق مردم خور! اون یه پـهلوونه! یه مرد ذاتا آروم که اخلاقای بد و خوب زیادی داره،! بعد از سال ها بر میگرده تا دینش رو به این مردم ادا کنه ولی.... به دختری بر میخوره که قدر یه دنیا ازش فاصله داره و مرز بینشونه، دختری که ناحقی زیاد کشیده و امیر کورد قراره بشه پشت و پناهش!
آشــوب؛ دختر بچه ی شیرین و تخسی که کل زندگیش قضاوت شده، بخاطر خانواده ای که یه روزی عاشقشون بود! پر از کمبود و پر از نفرت و دوست داشتن، با زبونی حسابی کار کشته که هیچ کس از دستش در امون نیست! داستان ما قصه ی زندگی دوتا آدم خوش قلبه، یکی متعصب و دارای خط قرمزهای بسیار و دیگری بی قید و کاملا بی شرم که عاشق گذشتن از خط قرمز هاست

یک زن، یک مرد، دو شخصیت متضاد ، دو زندگی متضاد… وقتی کنار هم قرار بگیرن، چی پیش میاد؟!
گاهی زندگی بازی هایی با آدم میکنه که غیرقابلِ پیش بینیِه … کیانمهر و ترانه ، برنده ی این بازی میشن یا بازنده؟!
میتونن جای نداشتنهای هم رو پر کنن؟!ـ
«پایان خوش»

ارباب اصلان، صاحب عمارت اربابیه، یه مرد مغرور و خود ساخته که وقتی عصبی میشه کسی جرأت نزدیک شدن بهشو نداره الا یک نفر! یه دختر خدمتکار آروم و مهربون که براش چای دارچین میبره و آرومش میکنه.
ارباب وارث میخواد ولی زنش که خیلی هم فیس و افاده داره راضی نمیشه بچه دار بشن. اینجاست که خورشید چشم ارباب اصلان رو میگیره! دختر خدمتکار وارث ارباب و حامله میشه...

اسم رمان: استاد غیرتی من
نویسنده: زهرا اسماعیلزاده
ژانر رمان: عاشقانه، هیجانی، استاد و دانشجویی
فرمت فایل: PDF
مناسب برای: گوشی موبایل، تبلت، لپتاپ، رایانههای شخصی، آیفون و آیپد
تارا دختری جوان است که در گذشتهای تلخ خانوادهاش را از دست داده. او با هزار امید وارد دانشگاه میشود تا آیندهاش را بسازد، اما آشنایی با استاد جدید، آرتان تُرکان، مسیر زندگیاش را برای همیشه تغییر میدهد.
یک مهمانی ساده، نقطه شروع یک ماجرای پرفراز و نشیب است؛ جایی که تارا برای اولین بار مجبور به انجام کاری میشود که تاکنون از آن پرهیز کرده بود. کاری که نه تنها تمام برنامههایش را بههم میریزد، بلکه سرنوشتش را به دست استادی میسپارد که غرور، غیرت و ابهت خاصی دارد.