خلاصه کتاب
رمان به من بگو رئیس (جلد اول) داستان سروان دلربا دلیری را روایت میکند که برای انتقام خون پدر و مادرش از ققنوس، وارد نیروی پلیس شده است. بعد از ده سال، پروندهی ققنوس دوباره باز میشود و دلربا عزم جزم میکند تا به شخصه وارد عمل شود. اما برای آغاز این ماموریت، سرهنگ مجبور میشود که ورود او را منوط به قبولی در آزمون و آموزش سرگرد معراج رستگار کند.
دلربا که برای انتقام و عدالت میجنگد، باید با سختیها و چالشهای زیادی مواجه شود. در این مسیر، رابطهی او با معراج پیچیده میشود و در نهایت، این دو شخصیت وارد دنیای جدیدی از هیجان و پیچیدگیهای عاطفی و حرفهای میشوند.