«طاعون زده» داستان دختری است که زندگی آرام و بیدغدغهای دارد و با رویاهای کوچک و بزرگ خود پیش میرود. اما روزی نام طاعون به گوشش میرسد؛ طاعونی که به زندگیاش وارد میشود و آرزوهایش را به نابودی میکشاند. او مجبور میشود آرزوهای شکسته و طاعونزدهاش را خود بسوزاند و از نو بسازد. سالها میگذرد و کسی که روزی جزو مهمترین بخشهای زندگیاش بود، از میان خاکستر آرزوهایش دوباره برمیخیزد. او به دنبال جواب سوالاتش از «طنین» است. طاعون، اینبار نه بر آرزوها، بلکه بر زندگی خود فرد طاعونزده وارد میشود.
لیلی، شخصیت اصلی داستان، در مواجهه با بحرانهای زندگیاش، تصمیم میگیرد سکوت اختیار کند و هیچ توضیح یا دلیلی برای رفتارها و انتخابهایش به خانواده ارائه ندهد. این سکوت، منجر به طرد او از سوی خانواده و ترک خانه میشود. با رانده شدن از خانهای که مملو از صفا و آرامش بود، لیلی وارد دنیایی پر از سختی و چالش میشود. روزگار سخت و اتفاقات تلخ، لیلی را که زمانی مهربان، صبور و عاشق بود، به دختری سرد، بیاحساس و خشمگین تبدیل میکند. حالا او در برزخی جهنمی به دنبال پیدا کردن راهی برای نجات خود و مقابله با مشکلاتش است.
المیرا دختری است که دنیای خاصی را تجربه میکند. او چیزهایی میبیند که دیگران قادر به دیدن آنها نیستند و صداهایی را میشنود که دیگران نمیشنوند. وضعیت ذهنی او پیچیده است و همه او را ترک کردهاند. او در آسایشگاه روانی قرار دارد و حتی عزیزترین افرادش نیز از او ناامید شدهاند. هیچکس به او امیدی برای درمان نمیدهد. او از جنون عبور کرده است و نمیداند باید چه کند. آیا راهی برای نجات او وجود دارد؟ این داستان به بررسی مشکلات روانی و تلاش برای نجات از شرایط پیچیده میپردازد.