رمان قاصدک های سپید داستان زندگی رستا، دختری بازیگوش و بیمسئولیت را روایت میکند. رستا با تکیه بر ثروت پدرش، بیشتر وقت خود را به تفریح و شیطنت میگذراند. در یکی از همین ماجراها، او نه تنها جان خود را به خطر میاندازد، بلکه باعث به هم خوردن رابطه تازهای که بین دوستش سایه و پسری به نام رضا شکل گرفته بود نیز میشود.
پدر رستا که از رفتارهای او به ستوه آمده، تصمیم میگیرد تا با قطع کردن پول تو جیبی او، تغییری در رفتارش ایجاد کند. او رستا را مجبور میکند تا در یکی از پروژههای خود مشغول به کار شود. این تصمیم آغاز مسیری جدید در زندگی رستا است که او را با چالشها و تجربههای جدیدی روبهرو میکند. در این مسیر، او با افرادی آشنا میشود که دیدگاهش نسبت به زندگی را تغییر میدهند و او را وادار به بازنگری در رفتارهای گذشتهاش میکنند.
آیا رستا میتواند با غلبه بر بیمسئولیتی و شیطنتهای خود، به فردی بالغ و مسئولیتپذیر تبدیل شود؟ آیا او در این مسیر جدید، عشق واقعی را پیدا خواهد کرد؟ رمان قاصدک های سپید با زبانی طنز و دلنشین، به این سوالات پاسخ میدهد و داستانی جذاب و سرگرمکننده را برای خوانندگان به تصویر میکشد.
رمان آذرخشی میان رگ هایم نوشته آرمیتا بهاروند یک داستان جذاب و شیرین از دنیای عاشقانه و طنز است. داستان دربارهی آرمیتا دختری است که هیچگاه محبت و توجه لازم را از دیگران دریافت نکرده است. اما زندگی او با ورود به یک شرکت به نام آذرخش دگرگون میشود. درست همانطور که یک آذرخش ناگهان وارد آسمان میشود و همهچیز را تغییر میدهد، زندگی آرمیتا هم با ورود به این شرکت از این رو به آن رو میشود.
این رمان با شخصیتهایی جذاب، روایتی پر از اتفاقات طنزآمیز و در عین حال عاطفی را برای خوانندگان به ارمغان میآورد. داستان آرمیتا نه تنها به دنیای جدید او در شرکت آذرخش میپردازد، بلکه درونمایههایی از رشد شخصیت و کشف خود را نیز در بر دارد.