رمان آشفتگی مرا داروگ میفهمد نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : روانشناسی، عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : ۳۰۰۴
خلاصه رمان : دادیار آذر روانشناس معروفی با گذشتهی سیاه و تاریک که سیزده سالگی پدر میشه و ریرا شاملو دختری که بدون خبر وارد زندگی تیره و تار پدر و پسر جوان میشه تا اینکه…
رمان اوتاکو نسخه کامل
موضوع رمان : عاشقانه، جنایی، اجتماعی
تعداد صفحات : ۷۸۲
خلاصه رمان : آهوا دختر جوانی است که با عنوان لیدر یک تیم برای بازی همیشه حاضر است. اعضای بینام و نشان تیم همراه او ناخواسته گرفتار مشکلات یکدیگر میشوند. تضاد ادیان آنها برای جامعه اگر چه ناخوشایند است و برخورد های اشتباهی در پیش دارد. اما همه آنها زیر سایه هویت های دیگری زندگی میکنند و نیمه واقعی خود را از مردم پنهان میکنند. با جبر یک تصادف بر حسب اتفاق آروکو مرد جوانی است که حکم بازی را تغییر داده و ناخواسته مسیر زندگی گروه اوتاکو عوض میشود اما این همهی داستان نیست….
رمان عمارت مرموز نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، هیجانی، معمایی، ترسناک، کلکلی، پلیسی
تعداد صفحات : ۹۸
خلاصه رمان : دختری به اسم لیلا که سال هاست در غمی به اسم یتیمی و بیچارگی گرفتار شده، در کودکی مادرش او راه به حال خود رها کرده و برای همیشه رفته، لیلا را خاله ای پیر و مهربانش بزرگ می کند و به او جانی دوباره می دهد، بعد از فوت خاله لیلا تنها می ماند، او برای امرار معاش و فرار از تنهایی دنبال کاری با آبرو و امنیت میگردد! او حالا کاری پیدا کرده که با تمام معیار هایش یکی است ولی عجیب یک جای کار جدید می لنگد و لیلا را کنجکاو می کند…
رمان مرد قانون (جلد اول) نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، طنز
تعداد صفحات : ۱۱۲۸
خلاصه رمان : اون قدرتمند بود، بزرگ و رییس من بود، یک ترکیب کشنده! وقتی توی رزومه شغلیم دروغ نوشتم نمیدونستم خیلی قضیه مهمی باشه. قرار بود برای یک زن کار کنم، البته فقط فکر میکردم یه خانمه… اما جولیان مسترز قطعا یه مرد کامل بود… از اون نوع مردهایی که توی خواب میبینی. بچههاش شیطون بودن و من از پنجره جاسوسیش رو کردم و وقتی داشت کاری زشت و درعین حال دلفریب انجام می داد مچش رو گرفتم…
دانلود رمان آسمان خاکستری… آسمان دختر قوی و مستقل که به خاطر اصرار های پدر خوانده اش درگیر یه ازدواج اجباری با نیما دوست پدرش میشه و با هم قرار یه ازدواج صوری رو میزارن تقریبا همه چیز خوبه تا اینکه نیما شب عروسی با دست درازی که خودش و دوستش به آسمان میکنند اونو به جای بدهی به شیخ سعید شیخ عرب توی انگلیس میفروشن.