دانلود رمان لیلیان به قلم مریم عباسقلی با لینک مستقیم
دانلود رمان لیلیان… از یک تصادف شروع شد با دو مرگ با یک تولد، با تفاوت ها دو نفر از دو دنیای کاملا متفاوت لیلیان مربی ک با مرگ ناگهانی نامزدش مجبور به ازدواج با سید علیرضا مردی مذهبی و جدی میشود سید علیرضایی ک اوهم زنش را از دست داده و یک فرزند متولد شده روی دست دارد…
کاش صدا ها نشنوم. کاش گوش هایم هم مثل پلک هایم سنگین بشوند. کاش صدای نفسهای سنگین سید علیرضا را تشخیص ندهم…
و از ته دل آرزو می کنم روی دستهای لُهراسب جان دهم. اما نه، من لیلیانم و جانم ثابت کرده که جان سختتر از این حرف هاست و محکومم به زندگی.
مادر گریه میکند و لُهراسب سوزن سرم را در دستم فرو میکند.
پدر میگوید لعیاجان، مهمون ها بیرونن، بیا بریم زشته. لهراسب بالا سرشه.
صدای غریبه ی مردی که حالا گویا محرم ترینِ من است میآید: حاج آقا ابوذر، اجازه ی مرخصی می فرمایید؟
میان آن نیمه هوشیاری لعنتی حسرتش را میخورم. خوشا به حالش که راه گریز دارد.
پدر خطاب قرارش میدهد: صاحب اختیارید سید، اما مهمون توی خونه ست…
سید سکوت کرده و پدر، لهراسب را هشدار گونه صدا می زند.
بااجازهی آرامی میگوید و میرود و او که میرود، انگار راه تنفس من کمی بازتر میشود…
و حالا میتوانم کمی فقط کمی تحت تاثیر آرامبخشی که برادرم در سرم ریخته قرار بگیرم و به خواب روم.
صدا هایشان، مدت ها است کابوس خواب و بیداریام شده.
اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید