دانلود رمان طنین یک فریاد… طنین، دختر نابغه ای که بعد از مرگ مادرش مجبوره که با پدر و زن باباش زندگی کنه، یه زندگی سرتاسر درد و رنج و تحقیر. طنینی که جز نخبگان کشوره، اما برای رهایی از زندانی که زن باباش براش درست کرده…
حاضر میشه با فریاد، گنده لات شهر که از قضا پسرعموشه و متاهل ازدواج کنه. یه زندگی متفاوت که با فریاد معنی پیدا می کنه وطنین خانم میفهمه که این فریاد خان در واقع یه……. !
گفته ی طاهر و کلافگی آشکارش فریاد را به خنده انداخت. لیوان خالی را روی میز برگرداند و با لذت از اینکه این مرد منفور را کیش و مات کرده، گفت:
قبول می کنه! من هر چی که باشم، پسرعموشم. عقد پسرعمو و دخترعمو رو هم که تو آسمونا بستن! طاهر دندان روی دندان می فشارد…
و از شدت حرص، ترجیح می دهد شربتش را سر بکشد تا آنکه با او بحث کند. آن هم وقتی همیشه در برابر او بازنده بود. فریاد با دیدن سکوت مضحک طاهر، با شیطنت و
بیخیال آنکه همین الان داشت راجع به دردهایش می گفت، از جا بلند می شود و تیشرتش را مرتب می کند.
درحالی که نگاهش را به در سالن دوخته و حتم دارد که طنین دوست داشتنی آن پشت، ایستاده و به حرف هایشان گوش می دهد، با صدایی رسا می گوید…
آخر هفته با مادر و خواهرام خدمت می رسیم خان عمو. فعلا با اجازه. و با همان لبخند پیروزش به طرف خروجی می رود اما، انگار که یکهو چیزی را به یاد آورده باشد، می ایستد و
دوباره به سمت طاهر می چرخد.
حالا چشم هایش پر است از خط و نشان برای طاهر! درضمن، خوش ندارم این پسره، جمشید رو این دور و بر ببینم. هیچوقت! توروسننه آخه پسره ی پررو؟ طاهر حرصی جواب می دهد و فریاد، با خونسردی می خندد و شانه ای بالا می اندازد:
به هرحال، گنده لات شهر بودن هم این مزیت هارو داره که آمار همه دستم باشه! پس بهتره دور و بر این…
اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید
دانلود رمان طنین یک فریاد... طنین، دختر نابغه ای که بعد از مرگ مادرش مجبوره که با پدر و زن باباش زندگی کنه، یه زندگی سرتاسر درد و رنج و تحقیر. طنینی که جز نخبگان کشوره، اما برای رهایی از زندانی که زن باباش براش درست کرده…
حاضر میشه با فریاد، گنده لات شهر که از قضا پسرعموشه و متاهل ازدواج کنه. یه زندگی متفاوت که با فریاد معنی پیدا می کنه وطنین خانم میفهمه که این فریاد خان در واقع یه……. !