دانلود رمان آقای اسپنسر (جلد دوم) پی دی اف
دانلود رمان آقای اسپنسر… اون جذاب و بزرگ بود. در تموم انگلیس بدترین شهرت رو داشت. با تمام مدل‌ها و بازیگرهای مشهور قرار میذاشت و به یه زن‌باز شیاد معروف بود. اولین ملاقاتمون توی یه عروسی بود جایی که اون من رو تا بیرون تعقیب کرد. دومین ملاقاتمون منجر به دعوایی بزرگ شد که آخر سر از خونه‌ام بیرونش کردم. سومین ملاقاتمون، وقتی بود که من به یه قرار کورکورانه رفتم. وقتی از اون طرف میز یه جفت چشم آبی آشنا رو که روبروی دوستم نشسته بود دیدم سوپرایز شدم….
ماشین وارد زیر زمین عمارت پدرم شد. داخل مسیر جلو رفتیم و از قصر گرون قیمت با نمای سنگی گذشتیم. توی مسیر باریکی که به سمت خونه ی من می رفت ادامه دادیم. ملک اینجا به زیبایی تزیین شده بود. مثل همیشه نگهبان ها گشت زنی می کردن؛ صبح عصر و شب.
من و دوتا از برادرهام هرکدوم خونه خودمون رو توی این ملک داشتیم که هر کدوم از خونه هامون جاده مخصوص به خودش رو داشت. اما همیشه از مسیر خونه پدرم استفاده می کردیم وقتی که با اون بودیم. از فکر کردن بهش لبخندی زدم. احتمالا پدرم نمی تونست از ورودی دیگه ای برای رفتن به خونه اش استفاده کنه.
باید حتما از اون دروازه های گرون قیمت می گذشت تا حس کنه به خونه اومده. من عاشق اینجا بودم و کارکنان پدرم خیلی مهربون بودن و من همیشه احساس امنیت می کردم.اگرچه در مورد تنها زندگی کردن پدرم تو اینجا نگران بودم. وقی مادرم فوت کرد از اون زمان هیچوقت حالش بهتر نشد.
مادرم عشق زندگیش بود. پدرم باید سخت می جنگید تا بتونه عشقش رو بدست بیاره. زمانی که پدرم بچه بود، مادرم دختر یکی از خدمتکارهاشون بود. ما جزو پولدارهای قدیمی بودیم که این پول از نسل های گذشته امون بهمون به ارث رسیده بود. شهرت اجتماعيمون بطور عمیقی درون هممون ریشه کرده بود…
اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید
