دانلود رمان چیزی زیبا… آمریکا میسون , یک دانشجوی گستاخ مقطع کارشناسی در دانشگاه ایالت شرقی , گرفتار عشق یه مددوکش شدهاست – شپلی مددوکس. برخلاف پسر عمویش, شپلی بیشتر یک عاشق است تا یک مبارز, ولی یک سفر جاده ای به منزل والدینش در ویچیتای کانزاس, میتواند به معنای رفتن به مرحلهٔ بعدی باشد یا پایان همه چیز.
خوندم: – ” سالگرد ازدواجت مبارک! ” و یه کارت و یه جعبه سفید کوچیک که یه روبان پاپیونی آبی روش بود رو به دستش دادم.
به ساعتش نگاه کرد و بعدش چشم هاش رو پاک کرد: – ” اولین سالگرد ازدواجمون رو بیشتر دوست داشتم. ”
” احتمالاً برای این که من برنامه ریزیش رو کرده بودم و همه مون رفتیم سنت توماس و همه چی عالی بود. ” ابی چپ چپ نگاهم کرد.
درحالی که سعی حالت چندش تو صدام نباشه گفتم: – ” یا شایدم به خاطر این که تراویس هم بودش.”
تراویس بابت کارش مدام به سفر می رفت و گرچه به نظر می درسید که ابی درک میکنه, ولی مطمئن بودم که این طور نیست.
تراویس بعد از کلاس هاش, به صورت پاره وقت به عنوان مربی خصوصی ورزش کار می کرد. ولی بعضی وقت ها هم صاحب کارش ازش می خواست که واسه فروش یا… نمیدونم چی , بره مسافرت.
این سفرا دستمزدش خیلی بهتر بود. ولی همیشه دقیقه ی نودی بود و اونم هیچ وقت جواب منفی نمی داد.
– ” این جوری بهم نگاه نکن , مر . تراویس الان توی راهه. تقصیر اون نبوده که پروازش تاخیر داشته. ”
” می تونست نزدیک مراسم سالگردتون , به یه سفر تا اون کله ی ایالت نره. ازش دفاع نکن. این کارت عصبانی کننده اس. ”
– ” کی رو عصبانی می کنه ؟ ”
– ” منو! کسی که تو رو می بینه که روی کارت تبریک سالگرد ازدواجتون که اون قبل از رفتنش برات نوشته, گریه می کنی , چون میدونست که به احتمال زیاد این روز رو از دست میده. اون باید اینجا می بود ! “
اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید