دانلود رمان سلبریتی با فرمت PDF
عنوان رمان سلبریتی
نویسنده گیسو خزان
ژانر عاشقانه
خلاصه دانلود رمان سلبریتی:
دانلود رمان سلبریتی… رمان بسیار خوبی که هم اکنون می خوانید داستان بازیگر مغرور و عیاشی به نام دامون پیران است که دختر بی پناهی را نجات میدهد و او را به خانه اش میبرد و از او می خواهد در ازای جای خواب محرم او شود ولی نمی داند آندختر تازه از زندان آزاد شده و با نقشه پا به زندگیش گذاشته تا دامون را عاشق خودش کند و بعد از جلب اعتمادش …
پیشنهاد نودهشتیا:
بخشی از دانلود رمان سلبریتی:
پس اینو می دونی … می دونی که من فقط یه وسیله ام و هیچ قدرت اختیاری از خودم ندارم نه؟ می دونی و باز اینه رفتارت؟ می دونی که من بدون اجازه پدرت حتی نمی تونستم آب بخورم؟ آره … آره من گفتم که رو پای خودت وایستی … چون اون موقع باور داشتم و فکر می کردم می شه با همین شرط و شروط ساده همه چیز و عوض کرد … می خواستم مثلا هنجار شکن باشم و رسم و رسوم مسخره اون خاندان که واسه هرچیزی به اجازه بقیه احتیاج داشتیم و تغییر بدم.. ولی نشد.. نذاشتن.
من تا آخرش رفتم … هرکی هرچی گفت … یه کلام گفتم نه … ولی نذاشتن رو تصمیمم بمونم … چیکار می کردم وقتی
هر روز و هر ساعت عکسایی که با همکارا و طرفدارات همه جا پخش می شد و نشونم می دادن و می گفتن ببین … لگد به بختت نزن … اون انقدر سرش شلوغ هست که تا صد سال دیگه هم یاد تو نیفته … اون موقع همین موقعیت هایی که داری هم از دست میدی و می مونی کنج خونه
چیکار می کردم وقتی بابات اومد سراغم و گفت داراب بزرگتره … اولویت داره به دامون و اگه قراره تو عروسم بشی ترجیح
می دم زن پسر بزرگم بشی؟ چیکار می کردم وقتی مامانم یه مشت قرص ریخت کف دستش و به روح بابام قسمم داد که اگه رو حرف دایی حرف بزنم خودش و می کشه؟
نگاه ناباورم بین چشماش چپ و راست شد … یعنی شغل من … تا این حد از نظرش قبیح بود که تا این مرحله پیش رفته بودن برای منصرف کردن گلچهره؟ … دستی به صورتم کشیدم و با کلافگی گفتم …
با نصب اپلیکیشن نودهشتیا روی تلفن همراهت هزاران رمان انلاین و افلاین رو همزمان داشته باش
اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید
خلاصه کتاب
دانلود رمان سلبریتی... رمان بسیار خوبی که هم اکنون می خوانید داستان بازیگر مغرور و عیاشی به نام دامون پیران است که دختر بی پناهی را نجات میدهد و او را به خانه اش میبرد و از او می خواهد در ازای جای خواب محرم او شود ولی نمی داند آندختر تازه از زندان آزاد شده و با نقشه پا به زندگیش گذاشته تا دامون را عاشق خودش کند و بعد از جلب اعتمادش …