دانلود رمان رخساره به قلم هانی زند با لینک مستقیم
دانلود رمان رخساره… نگاهش را با لبخند از جایگاه عروس و داماد گرفت و دکمهٔ کت خوشدوخت و اسپرتش را بست. با دقت اطراف را از نظر گذراند. همهچیز مرتب بود. بهقاعده و طبق اصول. بیخود نبود که تکتک تاریخهای چندماه آیندهاش هم برای مراسم عروسی رزرو شده بود. حالا تالار پذیراییاش حسابی اسم و رسم در کرده بود.
تذکری به یکی از پیشخدمتها داد و جلوتر رفت. امشب مراسم خاصی بود. برای عروسی خواهر دوست قدیمیاش حسابی سنگ تمام گذاشته بود. همهچیز باید به نحو احسن انجام میشد.
داغ شدن چشمش را حس میکرد. گریه کردن سوز دل عاشق را سبک میکرد. اما او دیگر عاشق نبود!
از این به بعد قرار بود عزرائیل رخساره توسلی باشد.
-گریه کنی دهنتو سرویس میکنم، خاک بر سر!
این را خطاب به خودش، خیره به تصویر چشمهایش در آینه گفت. برای متوقف کردن آن جریان گرم، این بار مشتهایش ران پایش را نشانه گرفت.
آنقدر کوبید تا دست و پاها با هم بیحس شدند.
-ازت متنفرم، ساره!
یک جمله تلخ، ساده اما سنگین بود. برای اولین بار از جسم و جانش میگذشت و بر سر زبانش جاری میشد.
بر زبان که آورد، گره مشت باز شد. ابروها بیشتر به هم چسبیدند و فکش سفت شد.
-یک جهنمی بسازم برات که بابت بازی که با زندگیم راه انداختی، روزی هزار بار مرگ بخوای و قسمتت نشه!
حالا حس بهتری داشت. دیگر فکش به شکل آزاردهندهای نمیلرزید. انگار نحسی این کلمه از جانش بیرون ریخته بود.
گوشی تلفنش روی صندلی لرزید. شماره رسول بود. سعی کرد صدایش را صاف کند.
-جونم، داداش؟
رسول هقهق میکرد: داداش!
-چیه رسول؟ چیه؟
-برسون خودتو داداش، برسون…
همین کلمات را گفت و تماس قطع شد.
تلفن را با ضرب روی صندلی انداخت و سرعت ماشین را بیشتر کرد.
به سر پیچ کوچه قدیم که رسید، ایستاد. ماشین را همانجا پارک کرد و پیچ پرخاطره را با پاهای پیاده پیچید…
عضویت در انجمن نودهشتیا (کلیک کنید)
دانلود رمان رخساره... نگاهش را با لبخند از جایگاه عروس و داماد گرفت و دکمهٔ کت خوشدوخت و اسپرتش را بست. با دقت اطراف را از نظر گذراند. همهچیز مرتب بود. بهقاعده و طبق اصول. بیخود نبود که تکتک تاریخهای چندماه آیندهاش هم برای مراسم عروسی رزرو شده بود. حالا تالار پذیراییاش حسابی اسم و رسم در کرده بود.
تذکری به یکی از پیشخدمتها داد و جلوتر رفت. امشب مراسم خاصی بود. برای عروسی خواهر دوست قدیمیاش حسابی سنگ تمام گذاشته بود. همهچیز باید به نحو احسن انجام میشد.