رمان طوری – همه رمان های عاشقانه رو یکجا دانلود کن
دانلود رمان طنز، رمان پلیسی، رمان جنایی، رمان ترسناک، رمان تخیلی، رمان اجتماعی، رمان معمایی، رمان خارجی و…
دانلود رمان به زلالی برکه به قلم سعیده براز با لینک مستقیم

دانلود رمان به زلالی برکه به قلم سعیده براز با لینک مستقیم

دانلود رمان به زلالی برکه به قلم سعیده براز با لینک مستقیم

رمان به زلالی برکه نسخه کامل

موضوع رمان : عاشقانه، اجتماعی، طنز، خانوادگی، روانشناسی

تعداد صفحات : ۱۱۶۸

خلاصه رمان به زلالی برکه:

دانلود رمان به زلالی برکه… عشق یک دختر نویسنده به پسری که معتاد به نوشیدنی است و هم‌دانشگاهی قدیمیش می‌باشد، این عشق تا کجا دوام می‌آورد و آیا میثم قدر این فداکاری را می‌داند؟

پیشنهاد شایسته بعد از دانلود رمان به زلالی برکه

دانلود رمان یک تبسم به قلم مامیچکا با لینک مستقیم

دانلود رمان هر کسی به‌ جز تو به قلم جنیفر کروزی با لینک مستقیم

دانلود رمان یاساک به قلم صبا سمیعی با لینک مستقیم

قسمتی از رمان به زلالی برکه

صبح با صدای صلوات از خواب بیدار شدم.

سریع شالم را روی سرم انداختم و به سمت صدا رفتم. با دیدن صحنه روبه‌رو لبخندی به لبم نشست.

عزیز در حال دود کردن اسپند بود و مدام صلوات می‌فرستاد و جا اسپندی را دور سر میثم می‌چرخاند.

میثم از شدت خجالت حسابی قرمز شده بود.

عزیز طی یک حرکت دستش را دور گردن میثم انداخت و پیشانی‌اش را بوسید.

– قربون تو پسر بشم که بالاخره همت کردی اون زهرماری رو کنار گذاشتی.

میثم هنوز مات حرکت عزیز بود که من دیگر نتوانستم خنده‌ام را کنترل کنم…

حالا دیگر طیبه و صابر نیز دور میز نشسته بودند و همگی در حال صبحانه خوردن بودیم.

– صابر، صبحانه رو که خوردیم زودتر بریم سراغ خونت. دیروز که کمکت کردم این‌قدر آخر شب خسته بودم که تا سرمو گذاشتم رو بالشت خوابم برد،

صبح هم سرحال از خواب بیدار شدم و گرسنه‌ام بود. اومدم از عزیز صبحانه بگیرم که حسابی شرمندم کرد.

– باشه، صبحانه‌امو تموم کنم می‌ریم.

– کاری نکردم پسرم، از این به بعد هر چی خواستی تعارف نکن، بیا از یخچال بردار.

بعد از خوردن صبحانه، هر چهار نفری برای تمام کردن کار ساختن خانه رفتیم.

صابر می‌گفت به احتمال زیاد امروز با کمک ما کارها تمام می‌شود.

من و طیبه کارهای سبک‌تر را انجام می‌دادیم و میثم و صابر کارهای سخت‌تر و فنی‌تر،

و عزیز مدام برایمان شربت و میوه می‌آورد و تقویتمان می‌کرد.

یک ساعت مانده بود به ظهر که دیگر کاری برای من و طیبه باقی نماند…

عضویت در انجمن نودهشتیا (کلیک کنید)

اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
دانلود رمان به زلالی برکه... عشق یک دختر نویسنده به پسری که معتاد به نوشیدنی است و هم‌دانشگاهی قدیمیش می‌باشد، این عشق تا کجا دوام می‌آورد و آیا میثم قدر این فداکاری را می‌داند؟
  • برچسب ها:
لینک کوتاه مطلب:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان طوری – همه رمان های عاشقانه رو یکجا دانلود کن " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.